مدح و مناجات با حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
گاهی مسیر عشق طولانی و باریک است این راه، پر پیچ و خم است و غرق تشکیک است دنیای شهر من اگرچه گاه تاریک است احساس من این است که خورشید نزدیک است هر چند تا خورشید راهی دور را دارم در شهرم اما شعـبهای از نـور را دارم با اینکه از این خـاک هـستم اهل ایرانم در خــانــهام بـر خـان آل الله مـهــمـانـم عـمریست زیر دین سـلـطان خـراسانم در شهر تهران نیز این را خوب میدانم روزیخور لطف حضور یک کریمم من چون میهـمان خان شاه عبدالعـظیمم من ما از شـراب گـندم این خـطه مِی داریم از این شراب ناب، مستیها ز پی داریم دیگر هوای جنت و فردوس، کی داریم؟ وقتی جنانی را نهان در خاک ری داریم دُرّی ز دریـای ولا را در صدف داریم یکجا مدینه، کربلا، مشهد، نجـف داریم هـمسایه زیر سایهات عـمریست آرامم از کـودکی جـلـد تو و این دانـه و رامـم با آب سـقـا خـانـههـایت تـر شـده کـامـم شبهای جمعه در حریمت گرم احرامم شبهای جـمعه روضهدار اهل تهـرانی با زائـران یا نـور یا قـدوس میخـوانـی عبدالعظیمی و تو را تعظیم، مرسوم است هرکس که منکر شد تو را از فیض محروم است اوج مقـامـاتت برای شیعه معـلـوم است در ذیل اوصاف تو تصدیقات معصوم است با چـار معـصوم زمانت همنـفـس بودی بعد از امامـانت برای شیـعـه بس بودی تو کیستی که از سراپایت خدا جاریست در غـربت نام تو حسّی آشنا جاریست در گلشن جود تو عطر مجتبی جاریست در هر سلام زائرانت کـربلا جاریست ما را به سمت کربلا چشم تو راهی کرد باب محرم را تو بر ما باز خواهی کرد |